گفتگو با نعمتالله فاضلی درباره تحولات خانواده فاطمه قاسم پور و سمیه عرب سرخی گفتگوی حاضر دربردارنده ایده های کلیدی و مهمی درباره خانواده می باشد. خلاصه این گفتگو ده ایده کلیدی زیر است. 1. دعوت مجدد محققان نسبت به توجه بیشتر به بازنمایی خانواده؛ 2. تحلیل و رمزگشایی متون بالاخص متون توده ای مثل سریال ها و فیلم های پرفروش از دیدگاه خانواده؛ 3. پی گیری تحولات تاریخی و اپیستمه های متفاوت پیرامون معنای خانواده؛ 4. تاثیر بازنمایی ها در عرفی شدن خانواده ها؛ 5. تاثیر بازنمایی ها در دگرگونی سیاست زندگی؛ 6. تاثیر بازنمایی ها بر روابط خانوادگی؛ 7. تاثیر بازنمایی ها بر صمیمیت در محیط خانه؛ 8. ضرورت تغییر سیاست گذاری ها درباب ابعاد مختلف زندگی خانوادگی مثل حجم خانواده، فراغت و امثالهم از دیدگاه رسانه ها و فناوری های ارتباطی؛ 9. تاثیر جهانی شدن فرهنگی بر دگرگونی معنا و تولید معانی جدید در خانواده؛ 10. تغییر نقش های خانوادگی مثل مادربودن، پدری و فرزندی در اثر اشاعه فناوری های جدید؛ پرسش: به نظر شما به عنوان انسان شناسی که نگاه بین رشته ای دارید و معمولاً موضوعات را همزمان از دید انسان شناسی و مطالعات فرهنگی می نگرید، چه موضوعی درباره خانواده است که اکنون بیش از هر چیز دیگری جلب توجه می کند؟ یا دقیق تر بگویم، مطالعات فرهنگی چه حرف تازه ای درباره خانواده برای گفتن دارد؟ - موضوع بازنمایی خانواده که در نتیجه گسترش رسانه ها و فناوری های ارتباطی از صنعت چاپ گرفته تا رادیو، تلویزیون، ماهواره ها و اینترنت، بیش از هر چیز دیگر برای شناخت مسائل خانواده در جهان امروز و ایران معاصر اهمیت دارد. بازنمایی عبارت است از استفاده از زبان و نظام دلالت برای معنادار کردن و فهم جهان هستی. امروزه رسانه ها، علوم انسانی و اجتماعی و زبان محاوره در خدمت بازنمایی واقعیت ها یا پدیده های انسانی و اجتماعی و از جمله خانواده است. امروزه خانواده موضوعی برای گفتگو در سطوح و روش های مختلف شده است. به نظر می رسد اکنون بیش از میزان ثیت ازدواج ها، درباره ازدواج سند و متن منتشر می شود و حرف می زنیم! اکنون همه و همه جا و همیشه سخن از خانواده در میان است. میلیون ها دختر و پسر مجرد، مهمترین مسئله زندگی شان تشکیل خانواده و ازدواج است. از اینرو، آنها کم و بیش دائم از خانواده سخن می گویند. همچنین امروزه میلیون ها زن و مرد با تجربه تلخ طلاق روبرو شده اند. آنها نیز ناگزیر از خانواده سخن می گویند. هر ازدواج سلسله جنبان بحث های پایان ناپذیر گفتگوها، درد دلها می شود. معمولاً خانواده ها از تشریفاتی شدن ازدواجها نگران هستند؛ عروسیهاي پرخرج، افزایش مهریهها، تظاهری شدن تجربههای زندگی، مصرفی شدن و کاهش صمیمیت و رشد عقلانیت ابزاری در نهاد خانواده و میل بیش از حد به مفهوم موفقیت و نه کمال، و مشکلات متعددی که خانوادهها با آن دست به گریبانند، مانند مسائل فقر، بیکاری و بسیاری مسائل دیگر، موجب شده است خانواده به موضوعي تبديل شود که وقتی میخواهیم درباره زندگی سخن بگوییم، از خانواده سخن میگوییم. امروزه اشتیاق نسبت به دانستن خانواده افزایش یافته است. پرسش: فکر می کنید این موضوع آنقدر اهمیت دارد که درباره آن بحث کنیم؟ - بله. کاملاً؛ موضوع بازنمایی خانواده آنقدر مهم و گسترده است که بتوان روزهای متمادی درباره آن سخن گفت و کتاب های متعددی درباره آن نوشت. البته ما در این مجال اندک نمی توانیم درباره این موضوع به نحو جامع و بقدر کافی صحبت کنیم. نه تنها برای بحث درباره ابعاد مختلف بازنمایی خانواده کمبود وقت داریم و نمی توان تمام ابعاد آن را در یک گفتگو یا مقاله گنجاند، بلکه اساساً آنقدر اطلاعات و داده های تجربی در اختیار نداریم که بتوانیم با تکیه بر آنها تمام ابعاد موضوع را بررسی کنیم. از اینرو، این گفتگو و بحث نیز تنها می تواند درآمدی بر مسئله بازنمایی خانواده در ایران باشد. یعنی یک بحث مقدماتی که تنها برخی ابعاد موضوع مثل اهمیت بحث، برخی ویژگی ها و گستره موضوع، علل و دلایل بازنمایی خانواده، و برخی مباحث کلی دیگر را بررسی می کنیم. اگر مجال داشتیم باید درباره تأثیرات هر یک از فناوری های ارتباطی و رسانه ای مانند کتاب، مطبوعات، رادیو و تلویزیون بر خانواده را به صورت مستقل بحث می کردیم. این رسانه ها ضمن داشتن ویژگی های مشترک در زمینه بازنمایی، دارای ویژگی های خاص خود نیز هستند. امروزه دانشگاه ها، محققان، مجلات و رسانهها به طور گسترده درباره خانواده بحث میکنند. این امر، تحولی اساسی در معنا و مفهوم خانواده را نشان ميدهد. توجه کردن به خانواده و قرار دادن آن در مسیر شناخت، از تغییر «الگوی خانواده» و ابعاد گوناگون آن حکايت ميکند. لذا، یکی از این تحولات، رویت پذیر شدن تمام زوایای پنهان و آشکار خانواده و بیرون آمدن آن از سطح ناخودآگاه و قرار گرفتن آن در خود آگاه ماست. توجه به خانواده عبارت است تلاشی گسترده برای دیدن و نشان دادن خانواده. در اینجا از آن به «بازنمایی» خانواده نام می برم. این بازنمایی گسترده علل، دلایل، نتایج، پیامدها و معانی گوناگون و قابل توضیحی دارد. موضوع این گفتگو را به همین بحث بازنمایی خانواده محدود سازیم بهتر است. زیرا ابعاد گوناگون خانواده تاکنون به اشکال مختلف بررسی و بحث شده است، و کمتر موضوعی درباره خانواده وجود دارد که بتوان درباره آن حرف و حدیثی تازه گفت و طرحی نو در انداخت. در عین حال، بحث بازنمایی خانواده با اغلب مباحث مهم جهانی امروزی خانواده، مانند جهانی شدن و پست مدرن شدن ارتباط نزدیک دارد. این موضوعات، خود مباحث دامنه دار و گسترده ای هستند و نیازمند بررسی جدا می باشند. همچنین بازنمایی با تمام ابعاد تحول خانواده مرتبط است. تلاش می کنم به نحو اجمال این موضوع را توضیح دهم، اما مباحثی که خواهم گفت نمی توانند کافی و جامع باشند. بازنمایی خانواده یکی از ویژگی های جهانی در دنیای امروز است. تمام ملت ها امروزه رسانه ای شده و در جهان رسانه ها غرق شده اند. از اینرو، بازنمایی خانواده موضوعی است که هم جنبه محلی یا ملی دارد و هم جنبه جهانی. به عبارت دیگر، دو گونه یا در دو سطح می توان از بازنمایی و خانواده صحبت کرد. گاه می توان از بازنمایی خانواده در یک جامعه معین، مثلاً ایران، بحث کرد، گاه به بررسی کلی یا نظری بازنمایی در سطح جهانی پرداخت. ما در این بحث تلاش می کنیم تا ضمن بیان جنبه های نظری و کلی موضوع، نگاه اصلی مان را معطوف به ایران سازیم. با وجود این، در هر دو سطح با محدودیت هایی مواجه هستیم. گمان می کنم اگر این گفتگو بتواند اهمیت موضوع را نشان دهد و در حد طرح مسئله، موفق باشد، احتمالاً رسالتش را ایفا کرده است. از اینرو، مایلم در این گفتگو موضوع رسانه ای شدن خانواده و مسائل بازنمایی خانواده را تحلیل کنم. این موضوعی است که اخیراً توجه برخی دانشگاهیان در ایران را به خود معطوف داشته است ولی بحث جدی درباره آن ندیده ام. در ضمن در مطالعات فرهنگی نیز موضوع بازنمایی شاید بیش از هر موضوع دیگری جلب توجه کند. اساساً هر معرفت وعلمی با مجموعه ای از مفاهیم سر و کار دارد که آن مفاهیم شاکله و مرزهای هر دانشی را تعریف و تعیین می کند. لیکن، باید پذیرفت که در گفتمان متاخرعلوم انسانی و مشخصاً مطالعات فرهنگی این مرزها چندان هم روشن و تفکیک شده نیستند. به هر حال، مفهوم بازنمایی از بدو ظهور رشته مطالعات فرهنگی در دهه 1960 از بنیادی ترین مفاهیم به شمار می رود. در گفتمان مطالعات فرهنگی عمدتاً بر این امر تاکید می شود که بازنمایی ها به هیچ وجه بازتاب کامل و صرف واقعیت نیست بلکه تصاویر جهت داری است که در جهت بازتولید ایدئولوژی پنهان گفتمان مسلط عمل می کند. از اینرو، بررسی بازنمایی خانواده، علل برجستهبودن خانواده در بازنمایی های رسانه ای و یا تیدیل شدن خانواده و اشکال زیست خانوادگی به ابژه رسانه ای ونهایتاً پیامدهای این بازنمایی ها در شکل دهی کردارهای خانوادگی، می تواند حرف و حدیث تازه ای باشد که مطالعات فرهنگی به ما عرضه می کند. پرسش: موضوع بازنمایی خانواده تاکنون بحث شده است؟ - مروری بر پژوهشهای انجام گرفته و مقالات و متن های منتشرشده نشان از این واقعیت دارد که بنا به دلایل متعددی که اشاره خواهد شد مقوله خانواده در مقایسه با مطالعات بازنمایی قومیتها، شرق، غرب، زنان و انتخابات کمتر مورد توجه قرار گرفته است. همچنین بخش اعظم مطالعات ما موقوف به بررسی بنیادهای نظری مطالعات فرهنگی و مفهوم بازنمایی می باشد. پرسش: رویکرد مطالعات فرهنگی و با توجه به مفهوم بازنمایی، به خانواده ماهیتاً چیست؟ - خانواده یک سازه اجتماعی است. این سازه اجتماعی، از مجموعه وسیعی از عوامل تاریخی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تأثیر میپذیرد، شکل میگیرد و متحول میشود. نمیتوان خانواده را به عنوان یک مفهوم ذاتانگارانه یا مطلق دانست و درباره آن سخن گفت. فرهنگهای گوناگون، به شیوههای مختلفی سازه اجتماعی خانواده را شکل میدهند. در دورههای گوناگون تاریخی شاهد ظهور معانی و برداشتهای گوناگونی از مفهوم خانواده هستیم. اگر ما این دورهها را از لحاظ تاریخی مقایسه کنیم، یا فرهنگها را با هم تطبیق دهیم، به درستی درمییابیم چگونه خانواده به مثابه سازه ای یا برساختی اجتماعی شکل میگیرد و تغییر میکند. امروزه در شرایطی که ما زندگی میکنیم، رسانهها و ابزارهای بازنمایی، اگر مهمترین و قاطعترین عوامل تأثیرگذار بر معنای خانواده نباشند، بدون تردید، از جمله اصلیترین عوامل شناخته میشوند. خانواده به عنوان یک سازه اجتماعی، به همان میزان که از عوامل عینی مادی تأثیر میپذیرد، تحت تأثیر ذهنیتها، پنداشتها وتصورات ما از خانواده است. بعد ذهنی خانواده را مجموعهای از دستگاههای مولد معنا و شکلدهنده تصورات ما پدید میآورد. ما بر اساس تخیل خود، به بازنمایی خانواده میپردازیم و تحت تأثیر بازنمایی خودمان، تخیل خود را بازنمایی و بازسازی میکنیم. بنابراین، ذهن ما در فرایندی پویا و دائمی به تولید بازنماییهای جدید میپردازد و دوباره تحتتأثیر بازنماییهای جدید از خانواده، خود را بازتعریف میکند. از اینرو، در شرایط امروزی جهان، هنگام بحث درباره خانواده، لازم است بررسیهای دقیق تجربی درباره تأثیر رسانهها (نه تنها رادیوها وتلویزیونها و ماهوارهها، بلکه اینترنت، بازیهای رایانهای) صورت گیرد. اهمیت این بحث، نه تنها در جایگاه رسانهای شدن فرهنگ و خانواده است، بلکه رسانهها در زمینه سیاستگذاری برای خانواده، از جمله ابزارهایی هستند که میتوان آنها را مدیریت و برنامهریزی کرد. از آنجا که رسانهها به صورت نهادی، دستاندرکار تولید فرهنگ هستند و به طور نهادی مدیریت و هدایت میشوند، از این رو سیاست فرهنگی و سیاست خانواده در جامعه، میتواند تا حدود زیادی از طریق سیاست رسانهها، پیجویی شود و شکل گیرد. پرسش: آیا بازنمایی خانواده پدیده واقعاً امروزی است و سابقه تاریخی ندارد؟ - خانواده به طور تاريخي ابژه شناخت و موضوعی برای دانستن در معنای امروزی آن نبود، بلکه فضای اجتماعی یا محیط انسانی برای تجربه کردن بود. تجربههای انسانی به طور ناخودآگاه در خانواده شکل ميگرفت. در گذشته دوست داشتیم خانواده را احساس کنیم، گرمای وجود خانواده را بچشیم و آن را لمس و درک کنیم؛ خانواده جایی بود برای حضور، که تجربهها، ایمانها و نظام ادراکی و احساسی ما در آن شکل میگرفت. اما خانوده خود، موضوعي نبود که موضوع تفکر و تأمل باشد. در گذشته رسانهها وجود نداشتند تا حافظه خانوادگی یا تصویر و تخیل خانوادگی ما را تعیین کنند. آنچه تصور خانوادگی ما را شکل میداد، سنتها، آیینها و مناسک بودند. داستانها، قصهها، اتلمتلها، خاله بازی ها، اشعار و به طور کلی زبان و ادبیات اعم از مکتوب و شفاهی نیز نقش مهمی در تولید تخیل خانوادگی انسان ایفا میکردند. اما در دنیای امروز، سنتها، آیینها و مناسک و همچنین زبان و ادبیات، جایگاه گذشته خود را ندارند، اگرچه همچنان این بخش از فرهنگ نیز تأثیرگذار است. پرسش: به نظر شما چه دلایلی موجب شده که موضوع بازنمایی خانواده کمتر مورد توجه قرار بگیرد؟ به عبارت دیگر، ما هر روز در مورد طلاق، ازدواج و حتی نحوه بازنمایی ايران در مطبوعات و رسانه های غربی متن تولید میکنیم اما به موضوع بازنمایی خانواده توجه اندکی داریم؟ - دلایل متعددی موجب این کم توجهی شده است. یکی از دلایل آن است که اساساً بازنمایی در خانواده امری بدیهی است؛ گویی نیاز به بحث ندارد و یا موضوعی اجتنابناپذیر است. دلیل دوم آن است که کسانی که در حوزه بازنمایی کار میکنند، خانواده را در حوزه تخصصی خود بررسی نمیکنند. بنابراین، نشان دادنهای خانواده، بیسرپرست است، زیرا کسانی که در حوزه ادبیات و هنر هستند، وظیفه خود را نشان دادن میدانند نه تبیین چرایی و پیامدهای آن. از این رو، این عرصه متولی مشخصی ندارد. نکته سوم آنکه بيشتر کسانی که در مورد خانواده بحث کردهاند، بیشتر به خانواده واقعی پرداختهاند و نه به خانواده رسانهای و بازنمایی شده، و مسئله را در خود خانواده جستجو کردهاند و نه بیرون آن. کسانی که با روشهای تحقیق پیمایشی کار میکنند، خود را معطوف به برخی موضوعات خاص میبینند، مانند بالارفتن سن ازدواج و یا افزایش طلاق؛ آنان کمتر سراغ تلویزیون، رادیو یا مطبوعات و رشتههای علوم انسانی ميروند و بازنماييها را از اين منظرها بررسي نمی کنند. متخصصانی که بتوانند در این زمنیهها بحث کنند، نداریم. مجموعه دلایل فوق موجب شده است تا رابطه میان نشان دادن خانواده و تغییرات آن مبهم بماند. بنابراین ما با فقر نظری و تجربی درباره پیوندهای بازنمایی و خانواده روبه رو هستیم. پرسش: از آنجا که مردم اغلب در معرض بازنمایی های خانواده هستند، لزومی به توصیف بیشتر این موضوع نباشد. شاید بهتر باشد به تحلیل تاریخی بازنمایی بپردازیم. از این دیدگاه طبیعتاً سوال این است که بازنمایی ها پیرامون خانواده به چه شکلی تغییر یافته است؟ و سوال دیگر اینکه این دگرگونی ها به چه مکانیسم ها یا ساز و کارهایی محقق شده اند؟ - مجموعه ای از علل و دلایل می توان برای این تحول ذکر کرد. اما به سختی می توانم به ترتیب اهمیت و اثربخشی دلایل و علل این موضوع را توضیح دهم. سعی می کنم به این دلایل و علل اشاره کنم. اولین دلیل، شاید به جایگاه تاریخی مسئله بازنمایی خانواده در زبان، ادبیات، متون دینی و فرهنگ قومی ما مربوط ميشود. به دلیل اهميت خانواده در زندگی بشر، خانواده به طور ناخودآگاه و طبیعی خود را در تمام عرصههای بازنمایی، آشکار کرده است. اساساً زبان مجموعه وسیعی از بازنماییهای خانوادگی را دربردارد. اساساً نظام خویشاوندی، نظام اصطلاحات است. اشکال خانواده مانند عمو، دایی، پسر دایی و ديگران همه با مفاهیم و اصطلاحات خویشاوندی در ذهن ما معنا میشوند و جای میگیرند. به تعبیر دیگر، نهاد خانواده بدون نظام زبانی معنا ندارد. ما در گذشته خانواده را به اشکال گوناگون در متون دینی، علمی، فلسفی، ادبی، فرهنگ مردم و دیگر متون بازنمایی کردهایم. متون کلاسیک ادبیات فارسی دربردارنده انبوهی از بازنمایی های خانواده است. برای مثال، شاهنامه «نامه خانواده» نيز هست. یا کتابهای «خمسه» نظامي، هر کدام به شکلی «داستان خانواده» را انعکاس ميدهد. به همین ترتیب در کتابهای دینی و ديگر کتابها، سابقه زیادی از بازنمایی خانواده وجود دارد. آنچه امروزه بدیع است، روشها و ابزارهای بازنمایی و سطوح رؤیتپذیری و آشکاربودگی نهاد خانواد است. در گذشته بازنمایی خانواده، به نحوی انتزاعی و عمدتاً در چهارچوب زبان مکتوب صورت میگرفت. البته به طور جسته و گریخته و اندکی در حوزههای تجسمی و هنرهایی مانند نقاشی به صورت محدود به نهاد خانواده توجه میشد. تصاویر نيز بسيار مبهم و پیچیده است. اما اتفاقی که در دنیای جدید افتاده است خانواده در سه سطح گوناگون بازنمایی میشود. اولین سطح آن است که بازنمایی خانواده به صورت حسی نشان داده میشود. برای مثال، از مسائل مربوط به روابط جنسی تا مباحث مربوط به نظامهای پوشش و آیینهای خانواده، در قالبهای گوناگون برای ما عریان شده است. در سطح دوم، علوم انسانی برای برملا کردن سطوح مفهومی، معنایي و انتزاعی مناسبات خانوادگی حرکت میکند. انسانشناسی، جامعه شناسی، فلسفه و به طور کلي تمام حوزههای علوم اجتماعی و انسانی به خصوص علوم تربیتی و روانکاوی کوشيدهاند انبوهی از مفاهیم را ابداع کنند که ما سطوح مختلفی از خانواده را بفهمیم. از مسائل مربوط به آسیبهای خانوادهگی تا مسائل دیگر. در گذشته ابزار دانش شناخت خانواده وجود نداشت، اما امروزه به کمک دانشهای علوم انسانی این امکان پديد آمده است. در سومین سطح، با استفاده از ابزارهای رسانهای و علوم انسانی و اجتماعی به قابلیت شگفتانگیزي در بازنمایی تطبیقی از خانواده دست یافتهایم. در گذشته هر فرهنگی نهاد خانواده را در چهارچوب تجربی خود میشناخت. برای مثال ما ایرانیان خانواده را در تاریخ چندهزار ساله خود میدیدیم، اما امروزه خانواده در سطح وسیع جهانی، از راه رسانه و از طریق مقایسهای فهميده ميشود. برای مثال، مسائل مربوط به نیازهای جنسی و ازدواج و مناسبات رسمی میان فرزندان و والدین و کارکردهای ارزشها و نظام معنایی درون خانواده، در چهارچوبي مشخص بود و آنها را از شاهنامه، ادبیات دینی و عرفانی خود میگرفتیم؛ اما امروزه اینگونه نیست. امروزه رسانهها شکلهای دیگری از خانواده را به طور ملموس و مشخص نشان ميدهند. برنامههایی مثل «فارسی وان» تصویري فانتزی از خانواده را نمایش ميدهند و فيلمها اشکال خانواده را در کشورهای دیگر معرفی میکنند. بازنمایی و تصویر تطبیقی جدید خانواده، در سازوکار ذهن ما بسیار تأثیر ميگذارد، زیرا یکی از اصلیترین ساختار ذهن برای فهم مسائل، توان تطبیق است. ما در تمام امور از توان تطبیقی ذهن برای احتجاج و اندیشیدن استفاده میکنیم. هرچه مواد ذهن ما بیشتر میشود، سازوکار ذهن ما برای فهم مسائل تغییر میکند. بنابراین، ما در این سه سطح به بازنمایی جدیدي رسیدهایم که با بازنمایی تاریخی پیشینی که وجود داشت متفاوت است. دلیل دوم، توسعه ابزارهای بازنمایی است. در گذشته، دوربینها، رسانهها، اینترنت، صنعت چاپ و امکانات جدید برای تولید تصویر وجود نداشت. بشر لاجرم امور را در محدوده ابزارهای بازنمایی که در اختیار داشت میشناخت، اما امروزه، «فناوریهای بازنمایی»، امکانی فراهم ساختهاند تا بشر بتواند همه چیز و از جمله خانواده را بازنمایی کند. امروزه ابزارهای بازنمایی به سطحی رسیدهاند که حتی ما متوجه آنها نمیشویم. برای مثال بازیهای کامپیوتری، ابزار بازنمایی رسانهای بهشمار ميآيند که بسیار هم گسترده شدهاند که در بازنمایی خانواده بسیار نقش دارند. بسیاری از بازیها در فضا و محیط خانواده مطرح ميشوند. دلیل سوم، توسعه بازنماییها، رشد علوم انسانی و اجتماعی و بهخصوص تودهگیرشدن آنهاست. تا پيش از چهل، پنجاه سال گذشته، برخي دانشهای نخبهگرایانه برای گروههای اندکی از نخبگان علمی، فکری و معرفتی جهان تولید میشد؛ درصد ناچیزی از مردم، به دانشگاه وارد ميشدند و درباره علوم انسانی بحث میکردند و متنهایی نيز تولید میشد که تعداد کمی از اجتماع علمی آنها را میخواندند. اما امروزه در همه جهان و از جمله کشور ما میلیونها نفر به این رشتهها وارد میشوند و مسئله علوم انسانی اجتماعی، بحث اجتماعی، علمی و معرفتی نیست. حضور در کلاسهای دانشگاه، درست مانند سینما رفتن و تلویزیون تماشا کردن و فعالیتهای فراغتی است. از چهارمیلیون دانشجوی کشور، دو میلیون نفر دانشجوی علوم انسانی هستند؛ بنابراین ما در حوزه علوم انسانی اجتماعی دو ميليون نفر تماشاچي داریم که درباره این موضوعات بحث میکنند. آنها جوانانی هستند که به خانوادهای تعلق دارند و در نتیجه همه خانوادهها از طریق فرزنداشان در معرض علوم اجتماعی انسانی قرار میگیرند. هم مسائل خود دانشجويان، موجب علاقه بیشتر به موضوع خانواده میشود و هم کتابهاي درسي آنها این بحثها را بردارد. دلیل چهارم ارزش تجاری بازنامی خانواده است. امروزه بهترین رمانهای پرفروش کشور ما با محوریت خانواده هستند. چه به طلاق بپردازند و چه به روابط جنسی. یکی از دانشجویان من در خصوص رمانهای عامهپسند در ایران پژوهشی با موضوع «قدرت خانواده» در این رمانها انجام داد. یکی از مشکلات او این بود که انتخاب کتابهایي که باید بررسی ميشدند، بسیار دشوار بود، زیرا مسئله بيشتر کتابهای پرفروش، خانواده است. حتی کتاب پر فروش دا که اساسا رمانی در باب جنگ و حصر خرمشهر است از منظر خانوادگی به جنگ نگریسته است. ناشر و رماننویس برای هدفهای تجاری و جلب مخاطب، موضوع خانواده را انتخاب میکنند. در سینما و تئاتر نيز براي جلب مشتری، موضوع خانواده جذابیت پیدا میکند. مشکلات و تحولاتی که خانواده با آن درگیر است، پنجمين دليل جذابيت موضوع خانواده بهشمار ميآيد. وقتی به وجود هوا پيمیبریم که دچار تنگی نفس بشویم. در مورد خانواده نيز همینطور است. هر قدر خانواده دچار مشکل شود، بیشتر به آن پی میبریم و اين امر از سطح ناخودآگاه ما به خودآگاه ما ارتقاء مييابد. بشر چند هزار سال با ساختاري واحد در نهاد خانواده زندگی ميکرد. تمام تحولاتی که در عرصههای زندگی اجتماعی فرهنگی ما پديد آمده است، هر کدام به نوعی بازتابی در نهاد خانواده داشتهاند. از آنجا که انسانها در خانواده به دنیا میآیند، در خانواده رشد میکنند و درخانواده شخصیت پایهشان شکل میگیرد و نیازهای اساسی خود را در چهارچوب نهاد خانواده، پاسخ ميدهد؛ وقتي تمام نهادهای جامعه، دستخوش تغییر شوند، خانواده نيز دستخوش تغییر خواهد شد. برای مثال، وقتی فناوری تلفن همراه پديد میآید، مناسبات درون خانواده، ارزشهای خانوادگی و معنای خانواده به همین ترتیب سایر ابعاد زندگی، تغيير ميکند. نه فقط جامعه فراغتی، بلکه جامعه ارتباطی، جامعه شبکهای، جامعه اطلاعاتی، جامعه دانشمحور، جامعه دموکراتیک و مفاهیم دیگری که برای توصیف جامعه امروز به کار میروند، هر کدام موجب تغییراتی در جامعه و خانواده شدهاند. امروزه با خانواده شبکهای، خانواده اطلاعاتی، خانواده دانشمحور، خانواده دموکراتیک و خانواده فردگرا روبهرو هستيم، یعنی درست مابهازاء همه آنچه در زندگی اجتماعی پديد آمده، خانواده نيز تغيير کرده است. در گفتگوهای قبلی، از اشکال مختلف خانواده مانند خانواده رسانهای شده، خانواده مجازی، خانواده گسترده و نوین سخن گفتيم که هر کدام از آنها حاصل تغییراتی هستند که در عرصه و محیط اجتماعی پديد آمدهاند. هر تغييري که در سبک زندگی ما و شیوه و ابعاد آن پديد ميآيد، موجب توجه بیشتر ما به خانواده میشود. برای مردم ایران در مدتي طولانی، خانواده معنایي مشخص داشته است. اما در طول چهل پنجاه سال اخير، بسياري مسائل تغيير کرده است که طبیعتاً با کنجکاوی، وسواس و حتی نگرانی و مقاومت با آن برخورد میکند و همین امر موجب میشود به موضوع خانواده علاقهمند شود. خود خانواده نيز کمک میکند تا دستور کاری باشد برای شناختن، بازنمایی شدن، دیدهشدن و رؤیتپذیر شدن. به نظر من دليل ديگري نيز براي اهميت يافتن موضوع خانواده وجود دارد؛ ماهیت ذهن و روان بشر، به گونهای شکل گرفته است که به شکل تاریخی و بر اساس شناخت مدون دوران تاریخ، مبتنی بر نهاد خانواده است. بنابراین تا حدودی محکوم هستیم که هرگاه ميخواهيم مطالعه کنیم، از خانواده آغاز کنیم. انسانشناسی و مردمشناسی در اواخر قرن نوزدهم مطرح شد، اما اگر تبارشناسی کنیم، درمييابيم که اين رشتهها از نیمههای قرن هیجدهم به بعد ظهور کردند. از همان دوره جنینی انسانشناسی، اصلیترین نهاد مورد توجه اين رشته، خانواده است. همه انسانشناسان کلاسیک نیمه دوم قرن نوزدهم، مثل هنری مورگان، باخوفن، تایلر و بواس و حتی کلاسیکهای نیمه اول قرن بیستم، موضوع اصلی مطالعاتشان، خانواده بود. شناخت تمدن، منشأ و ریشههای آن حتماً از خانواده آغاز خواهد شد. دین و خانواده موضوعات اصلی مطالعات انسانشناسانه در دوران کلاسیک بود. پرسش: مطمئناً برای دانشگاهیان مباحث تحلیلی و نظری جذاب و دوست داشتنی است. اما برای مردم و خانواده ها این مباحث وقتی جذاب است که بدانند چه نتیجه ای از آن می توانند بگیرند. از دید خانواده ها پرسش این است که بازنمایی و بحث درباره خانواده آیا به سود نهاد خانواده می باشد یا به تضعیف آن کمک می کند؟ به نظر شما چه نتایج و پیامدهایی را می توان برای این بازنمایی گسترده برشمرد؟ - مسلماً پدیده «بازنمایی خانواده»، مانند هر پدیده دیگر، دارای وجوه مثبت یا سازنده و وجوه مخرب یا ویرانگر می باشد. این موضوع مهمی است و سخت می توان در فرصتی اندک درباره تمام ابعاد آن صحبت کرد. کاش مجالی بود تا با اشاره به مثال ها و مصادیق، محاسن و مضرات بازنمایی خانواده را توضیح می دادم. اما به اجمال آنها را بیان می کنم. همان طور که اشاره کردم بازنمایی خانواده یکی از مهمترین گنجینه های هنری، ادبی، علمی و فلسفی بشر در تمام طول تاریخ تمدن در تمام فرهنگ های متمدن بوده است. اگرچه در فرهنگ ها و جوامع ابتدایی نیز می توان برخی تصاویر و سنگ نگارها و صخره نگاره ها را یافت که به موضوع خانواده مرتبط می باشد. اما بطور قطع می توان گفت از دوران اختراع خط و شکل گیری جامعه متمدن و خانواده محور تا به امروز خانواده مانند خداوند، دین و قدرت، الهام بخش بخشی از بزرگترین اندیشه ها و خیال های لطیف انسانی بوده است. همچنین بخش بزرگی از تمام بازنمایی های دنیای مدرن و امروزی به خانواده مربوط می شود. بنابراین، بازنمایی خانواده فارغ از امتیازاتی که برای نهاد خانواده دارد، برای عرصه های دیگر خلاقه بشر ابژه الهامبخش بوده است. با توجه به ابعاد عاطفی و وابستگی های عمیقی که فرهنگ و جامعه انسانی به خانواده داشته است، نهاد خانواده نه تنها موضوع مناسب برای بازنمایی های مختلف در هنرها، ادبیات، علوم، فلسفه و دین بوده است، بلکه این نهاد نیرو لازم برای بسیج قوای فکری انسان برای آفریدن و خلق کردن را تأمین کرده است. برای مثال، کافی است هزاران بیت شعر که شاعران ایران و جهان در توصیف مادر سروده اند، یا هزاران فیلم، عکس، نقاشی و مجسمه ای که هنرمندان در زمینه مادر خلق کرده اند، در نظر بگیریم. شاید بتوان گفت دین و خانواده مهمترین منابع الهام بخش و نیروی بسیج کننده عاطفی انسان ها برای آف?
نظرات